قالب های فارسی وردپرس 31

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 31

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

اریک اشمیت می‌گوید هوش مصنوعی انسان را باهوش‌تر و جذاب‌تر می‌کند

اریک اشمیت

مهم‌ترین پدیده‌ی بعدی در عرصه‌ی تکنولوژی هوش مصنوعی خواهد بود. بسیاری از افراد در سیلیکون ولی اخیرا روی این موضوع تاکید زیادی کرده‌اند، یکی از این افراد «اریک اشمیت»، مدیر عامل سابق گوگل است. او در جریان کنفرانسی در آزمایشگاه‌های بل گفت: «از نظر من، بزرگ‌ترین پلتفرم‌ها، آنهایی هستند که بر مبنای هوش مصنوعی قرار دارند.»

اریک اشمیت که اکنون رییس هیئت مدیره آلفابت است، در میان صحبت‌هایش پیش‌بینی‌های جسورانه‌ای درباره‌ی هوش مصنوعی ارایه کرد. او گفت ابزارهای یادگیری ماشینی جدید به شرکت‌ها و افراد کمک می‌کنند که طیف وسیعی از مشکلات را با پیدا کردن الگو در حجم عظیمی از داده‌ها حل کنند. او توضیح داد که «یکی از مشکلاتی که ما در زندگی امروزی‌مان داریم این است که اکثر مشکلاتی که با آنها مواجه می‌شویم، سیستم‌های نوظهور پیچیده‌ هستند.» او اضافه کرد که جدیدترین دستاوردهای تکنیک شبکه‌های عصبی و دیگر تکنیک‌های هوش مصنوعی بهترین راه را برای مواجهه با چنین سیستم‌هایی در اختیار ما قرار می‌دهند.

اشمیت همچنین گفت: «هدف نهایی ما این است که هوش مصنوعی بتواند در حوزه‌ی دانش به ما کمک کند.» سپس زمینه‌هایی را نام برد که هوش مصنوعی می‌تواند به پیشبرد آنها کمک کند مثل «تشخیص بیماری، الگوبرداری از اقلیم، کشف دارو، اقتصاد کلان، فیزیک ذرات، علم مواد، اثبات قضیه و تاشدگی پروتئین»

رییس آلفابت توضیح داد که در حال حاضر این شرکت از هوش مصنوعی برای سرویس‌های Google Translate و Google Photos استفاده می‌کند. او همچنین به محصولی اشاره کرد که با استفاده از تکنیک یادگیری ماشینی نوعی بیماری چشم را با ۹۹ درصد دقت تشخیص می‌دهد. این در حالی است که دقت پزشکان انسان در این زمینه به ۹۰ درصد می‌رسد.

یکی از پروژه‌های دیگری که اشمیت از آن سخن گفت آلفاگو (AlphaGo) بود. آلفاگو سیستم هوش مصنوعی است که نابغه‌ی بازی فکری گو (Go) را شکست داد. او گفت: «چرا این باید اهمیت داشته باشد؟ گو فقط یک بازی است.» اشمیت ادامه داد که : «چون این آغاز شهود است.» طبق گفته‌ی اشمیت، شهود در زمینه‌ی دانش اهمیت زیادی دارد. او توضیح داد: «علم و دانش یعنی “من یک ایده دارم، می‌خواهم آن را امتحان کنم. از کجا می‌دانم که ایده‌ام درست است. من می‌دانم. چون سال‌هاست که به این موضوع فکر می‌کنم.”»

به عنوان مثال، مسئله‌ای مثل کشف دارو به میزان زیادی شهود احتیاج دارد. اکتشاف دارو پروسه‌ی زمان‌بر و هزینه‌برداری است و شیمی‌دان‌ها باید مدام مواد شیمیایی مختلف را ترکیب و آزمایش کنند. اشمیت می‌گوید: «بنابراین کمی دانش به ما کمک می‌کند که بخش زیادی از این روند را به طور اتوماتیک انجام دهیم. البته این بدین معنی نیست که هوش مصنوعی جای شیمی‌دان‌ها را می‌گیرد. بلکه به آنها کمک می‌کند که بهتر تصمیم بگیرند.»

اریک اشمیت درباره‌ی کاربردهای روزمره‌ی هوش مصنوعی هم صحبت کرد. او گفت دلش می‌خواهد یک هوش مصنوعی دستیار داشته باشد که بتواند به او در انجام کارهای روزانه‌اش کمک کند. این هوش مصنوعی صرفا یک دستیار شخصی است و من آن را کنترل می‌کنم. این دستیار من را باهوش‌تر می‌کند.» یک دستیار هوش مصنوعی دقیقا به چه کار مردم می‌آید؟ رییس آلفابت گفت: «حداقل کاری که می‌تواند انجام دهد پاسخ دادن به ایمیل‌ها است. اما احتمالا کارهای خیلی بیشتری می‌تواند انجام دهد.» او می‌خواهد هوش مصنوعی‌اش باعث شود که در نظر دخترانش آدم جالبی به نظر برسد. مثلا از دستیارش بخواهد که چه بگوید یا چطور رفتار کند. اشمیت گفت: «این واقعا کاربرد مفیدی است و اگر این مشکل حل شود می‌توانیم موفقیت‌مان را اعلام کنیم.»

منبع: IEEE

بات باهوش چه ویژگی‌هایی دارد؟

بات باهوش

بات‌ها یا چت‌بات‌ها آینده‌ی پل ارتباطی بین شرکت‌ها و مشتریان‌شان خواهند بود. این بات‌ها جای اپلیکیشن‌ها را می‌گیرند و پتانسیل‌های بیشتری هم از آنها دارند. کارشان هم این است که از طریق مکالمه و تعامل با کاربران به سوالات و نیازهای آنها پاسخ دهند. اما در حال حاضر مشکل اصلی این تکنولوژی جدید این است که برای تعاملات معنادار با انسان به اندازه‌ی کافی آماده نیست. مایکروسافت و فیسبوک هر دو پلتفرم‌هایی را در اختیار توسعه‌دهندگان قرار دادند تا چت‌بات بسازند. به لطف این دو شرکت اکنون چت‌بات‌هایی‌ در مرکز توجه عموم قرار گرفته‌اند که بسیار ساده و به اصطلاح احمق هستند. این چت‌بات‌ها فقط می‌توانند سوالات ساده‌ای مثل «هوا چطور است؟» را پاسخ دهند و اگر سوال کمی پیچیده شود یا بعضی از گزاره‌های آن به قرینه‌ی سوال قبلی حذف شود، بات نمی‌تواند جواب دهد.

اما اگر این چت‌بات‌ها پلتفرم جدیدی هستند که جای اپلیکیشن‌ها را گرفته‌اند، و مکالمه‌ای هم که با آنها شکل می‌گیرد رابط کاربری آنهاست، بنابراین قطعا ما به بات‌های هوشمندتری احتیاج داریم؛ نه بات‌هایی که فقط اطلاعات ساده‌ای را به ما می‌دهند، بلکه بات‌هایی که چیزهای زیادی درباره‌ی ما می‌دانند و به ما کمک می‌کنند که کارهای مهمی انجام دهیم. بات‌های ما باید آنقدر باهوش باشند که دانش عمیقی در زمینه‌ی تخصصی‌شان داشته باشند.

وضعیتی که بات‌ها در حال حاضر دارند، مثل روزهای اولیه‌ی اپ استور است. در فروشگا‌ه‌های بات یا همان بات استورها، محصولات جالبی وجود دارد، اما رسانه‌ها و اینترنت بیشتر روی برندهای بزرگ مانور می‌دهند. این برندها بات‌های ساده‌ای را ارایه می‌دهند که محتوای مورد نظر شرکت را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. گاهی اوقات هم این بات‌ها را با زرق و برق‌های بی‌مزه‌ای تزیین می‌کنند تا باهوش و جدید به نظر برسند.

چت بات فیسبوک

فیسبوک پلتفرم بات برنامه‌ی Facebook Messenger را در اختیار توسعه‌دهندگان قرار داد.

برای اینکه بفهمیم توانایی‌های یک بات چقدر است، لازم نیست درباره‌ی تمام بات‌های جهان بدانیم، کافی است بفهمیم که گستره‌ی هوش آنها چقدر است. در یک سر چت‌بات‌های ساده‌تر قرار دارد. امثال این چت‌بات‌ها را می‌توانیم در پیام‌رسان‌های کیک (Kik) یا فیسبوک پیدا کنیم. وقتی با آنها مکالمه می‌کنیم، انگار با شخصی در مهمانی حرف می‌زنیم که به حرف‌های ما به دقت گوش نمی‌دهد. این بات‌ها سرگرم‌کننده و گاهی اوقات مفید هستند، اما نمی‌توانند ارتباط موثر برقرار کنند یا کار خارق‌العاده‌ای انجام دهند.

در سر دیگر هم بات‌های باهوش هستند. شاید شما به اطلاعات بات آب و هوا درباره‌ی وضعیت هوای فردا اعتماد کنید، اما آیا مدیریت پول یا نظارت بر سلامت‌تان را می‌توانید به آنها بسپارید؟ بگذارید از موضوع بسیار مهم و حساس پول به عنوان یک مثال استفاده کنیم و ویژگی‌های لازم برای یک بات واقعا باهوش را بررسی کنیم.

بافت معنایی

یک بات هوشمند صرفا به آخرین چیزی که گفته‌ایم واکنش نشان نمی‌دهد؛ بلکه نسبت به کل مکالمه‌ای که ما با آن داریم آگاه هست و حتی شاید گفته‌های قبلی‌مان را هم به یاد بیاورد. این بات بافت معنایی سوال ما را می‌فهمد و از آن مهم‌تر می‌فهمد که ما می‌خواهیم چه کار کنیم. مثلا اگر از یک بات باهوش بپرسیم که «من در سال ۲۰۱۵ چقدر از حساب سپرده‌ام سود بردم؟» نه تنها جواب آن را می‌داند، بلکه می‌تواند به سوال‌های بعدی مثل «حساب جاری‌ام چطور؟» یا «سال ۲۰۱۶ چطور؟» جواب دهد.


سئو سایت

سئو کلاه سیاه چیست؟ سئو کلاه سیاه به تکنیک، راهبرد ها و طریق هایی گفته می شود که از روش های غیرقانونی و مخرب کوشش می کنند رتبه وب سایت افزایش دهند. به راستی در سئو سیاه چیست، منظور بیشتر افزایش رتبه در موتورهای جستجو است و هیچ تمرکزی برروی مخاطبان و کاربران سایت هستی ندارد. البته خب افراد که در مقوله سئوکلاه سیاه، فعالیت می کنند، هیچگاه از دستورعمل های قانونی گوگل تبعیت و فرمانبرداری نمی کنند و تنها یک چیز را می ببیند: قرار اخذ در صفحه نخست گوگل در سریعترین موعد و به هر قیمتی.


در عالم سئو، قوانینی هستی دارد که می بایست رعایت شود. این قوانین برای خویش ما می باشد که با تبعیت از آنها علاوه بر برپایی یک پیرامون پسندیده و شفا تجربه کاربری، می توانیم رتبه سایت خویش را به صورت کاملا بنیادین افزایش دهیم که هیچوقت دچار افت نشود. برای افزایش رتبه سایت، بیچارگی است که همش با آخرین دگرگونی ها گوگل و تکنیک های جدید سئو، به روز باشید تا بتوانید در رتبه نخست گوگل قرار بگیرید. متاسفانه، بیشتر افرادی که در گویه سئو کلاه سیاه تکاپو می کنند، با اینکه با واپسین آشنا هستند ولی به راستی می خواهند که ره صد ساله را یک شبه بپیمایند و نه فقط نمی توانند بلکه سخت باره جریمه گوگل پیمان می گیرند. در ادامه مقاله، منظور داریم که 8 تکنیک خطرناک که در سئو کلاه سیاه استفاده می شود را بیان کنیم.


8 تکنیک خطرناک سئو کلاه سیاه

1. خرید لینک

مت کات متخصص سئو ذکر می کند:


"اکثریت افراد برای اینکه بتوانند لینک های ورودی بیشتری بگیرند و سریع تر در صفحات اول قرار بگیرند، اقدام به خرید لینک می کنند." این احد از بدترین تکنیک های سئو کلاه سیاه است که متاسفانه سایت های بزرگ هم کاربرد می کنند.


مالکان سایت اندیشه می کنند که با خرید لینک، می توانند سایت خود را تندتر بالا بیاورند و در همان رتبه بمانند و وانگهی دیگر لازم نیست بابت فرآوری درونمایه کلی هزینه کنند اما باید بگوییم، خرید لینک یگانه از موارد سئو کلاه سیاه است و گوگل امروزه به افرادی که می خواهند با دورزدن قانون، سایت خود را بهینه نمایند، شدید تصادف خواهد کرد.


2. کامنت های اسپم

حتما لغایت به حال تماشا کرده اید که افرادی ذیل پست های شما کامنت گذاری می کنند یا لینک های سایت خویش را پیمان می دهند که از نظر درونمایه و سوژه هیچ ارتباطی با سایت شما ندارند. در ضمن شدنی است که خویش شما این کار را اتمام بدهید. باید گفت چنین کامنت هایی را " کامنت اسپم" می گویند. کامنت اسپم احد سایر از تکنیک های سئو کلاه سیاه است که افراد بیشتر فکر می کنند، برروی سایت تاثیر مثبت دارد.


اول اینکه اصولا سایت ها، لینک های ورودی به دیگران به صورت nofollow در می آورند که این یعنی ، هیچ تاثیری این بک لینک بروی رتبه سایت شما ندارد و حتی ممکن است که مایه جریمه سایت شما هم گردد.


همچنین اگر شما کامنت های بلاگ سایت خود را بدون رسیدگی تایید کنید که نمایش داده شود، شدنی است که لینک های اسپم و ویرانگر قرار بگیرد که این مساله کارایی منفی برروی سایت شما خواهد گذاشت و در ضمن مایه می شود که جلوه بلاگ شما در بین بقیه کاربران ویرانی گردد. بعد برای چه اینقدر اصرار دارید که از تکنیک سئو کلاه سیاه استفاده کنید الی باره جریمه گوگل و کاهش رتبه واقع شوید؟


3. محتوای کپی شده

در خود فرآوری محتوای ناب گفتگو بسیار شده است و کل کسان نیز می دانند که محتوا، سلطان سایت است. راحت ترین و ارزانترین روش برای افزایش رتبه وب سایت، فرآوری محتوای ناب است. موتورهای جستجو به محتوای ناب اهمیت زیادی میدهند و به کارگیری محتوای کپی شده را بدترین گونه سئو کلاه سیاه می دانند.


محتوای تکراری


محتوای کپی شده علاوه براینکه می تواند مایه جریمه سایتتان گردد و رتبه آن را تحت تاثیر قرار دهد، هویت و اعبتار شما را بین کاربرانتان ویران خواهد کرد. البته اگر پیمان است که از درونمایه سایتتان را مجدد به پیشه ببرید ( برای مثال مقاله قدیمی را به درخواست کاربران باز دوباره در سایت تان قرار دهید)، بهتر است که از تگ canonical بهره‌گیری کنید.


4. دوباره عبارت بندی کردن مقاله ها

دوباره عبارت بندی کردن مقاله به راستی همانند همان محتوای کپی شده می باشد. این پیشه یک دزدی ادبی محسوب می شود و فرق آن با محتوای کپی شده این است که عبارتها را جابجا می کنند تا خیلی مانند نوشتار اصلی به عقیده نرسد اما باید گفت که الگوریتم گوگل خیلی باهوش است و سریعا از روی عبارت خاص می تواند مطلب اصلی را از فرعی تشخیص دهد و سارق آن را جریمه کند. یک تکنیک سئو کلاه سیاه ریز است که خیلی اندیشه می کنند در آن زرنگ هستند.


5. مخفی کردن متن (cloaking)

پنهان کردن متن یک تکنیک های فریب آمیز است که آن را به عنوان سئو کلاه سیاه می شناسند. در این تکنیک، مدیر سایت یا رئیس محتوا، متنی را می نویسد که برای کاربران قابل نمایش نیست و فقط موتورهای جستجو می توانستند آن را تماشا کنند. البته امروزه سایر موتورهای جستجو متوجه این مطلب می شوند و سریعا سایت را جریمه می کنند اما خب به هر حال مفتوح هم کاربرد می شود.

ربات جدید Sphero با نمایشگر LED و سنسورهای مادون قرمز معرفی شد

ربات جدید Sphero از نمایشگر قابل‌برنامه‌ریزی LED و سنسورهای مادون‌قرمز بهره می‌برد.

شرکت Sphero، یکی دیگر از ربات‌های توپی‌شکل خود را به نام Sphero Bolt معرفی کرد. Sphero Bolt از جمله‌ محصولات رباتیکی شرکت اسپرو در زمینه‌ی محصولات مبتنی بر آموزش و یادگیری است. محصول جدید شرکت، نسبت به ربات‌های قبلی Sphero و Sphero Spark+ ارتقا پیدا کرده است.

یکی از بزرگترین و قابل‌توجه‌ترین تفاوت‌های Sphero Bolt با نسل قبلی خود، این است که از نمایشگر ۸x۸ قابل‌برنامه‌ریزی LED بهره می‌برد. وقتی ربات فرمان یا دستوری را اجرا می‌کند، می‌تواند چهره‌ی لبخند همراه با چشمک‌زدن را نشان بدهد و یا برای نشان‌دادن مسیری که در آن حرکت می‌کند، از پیکان‌های جهت‌نما استفاده کند.

ربات جدید Sphero Bolt دارای یک چی‍پcompass داخلی است که با کمک آن بهتر می‌تواند به هدف مورد نظر خودش دست پیدا کند. ربات جدید، دارای حسگر نور محیطی و باتری ارتقاءیافته‌تری است که می‌تواند به‌مدت دو ساعت، شارژ مورد نیاز ربات را برای استفاده‌ در زمان بازی و انجام کارهای سنگین تامین کند. اگر ربات حرکت‌های ساده‌ای داشته باشد، این زمان دو ساعت بیشتر هم خواهد شد. 

ربات‌های توپی‌شکل اسپرو از طریق اپلیکیشن نصب‌شده روی گوشی هوشمند قابل کنترل هستند؛ به‌همین دلیل به‌عنوان ابزار آموزشی مناسبی برای آموزش رباتیک و برنامه‌نویسی کامپیوتر می‌توان از آنها استفاده کرد. در حال حاضر دو اپلیکیشن Sphero Play برای حرکت‌دادن توپ با کمک صفحه‌نمایش لمسی دستگاه و اپلیکشن Sphero Edu برای کدنویسی و دادن برنامه به ربات برای کار کردن قسمت‌های مختلف از جمله ژیروسکوپ، شتاب‌سنج، قطب‌نمای مغناطیسی و حسگر نور در دسترس کاربران قرار دارد. 


تکنولوژی‌هایی که ما را گول زدند یا ناامید کردند

بعضی از محصولات در بازار موفق می‌شوند و برخی هم با شکست روبرو می‌شوند؛ در دنیای گجت‌ها، تکنولوژی‌هایی معرفی می‌شوند که به‌نظر توانایی جهانی شدن را دارند، اما بعد از عرضه، شکست سختی می‌خورند.

Segway

این اسکوتر برقی دوچرخ که تعادل خود را حفظ می‌کرد، قرار بود انقلابی در حمل‌ونقل شخصی ایجاد کند.

Segway

Segway، به‌عنوان یک محصول جدید، برای کاهش فضای اشغال‌شده توسط وسایل حمل‌ونقل شخصی ایده‌ی جالبی بود؛ اما به هیچ‌وجه راه‌حل مناسبی نبود. در ساخت این محصول، توجهی به نکات کاربردی آن نشده بود؛ برای مثال کجا باید آن را پارک کرد؟ اگر برای مدت زیادی از آن استفاده شد، کجا باید آن را شارژ کرد؟ چگونه قرار است در کنار اتوموبیل‌ها و عابرین پیاده از آن استفاده کرد؟ همچنین با قوانین بسیاری از کشورها هم مطابقت نداشت و از همه مهم‌تر، قیمت ۵۰۰۰ دلاری آن جلوی همه‌گیر شدنش را گرفت.

شاید برای هر یک از مشکلات، راه‌حلی ارائه شده باشد، اما Segway هیچ‌گاه محبوبیت کافی برای تبدیل شدن از یک ایده‌ی جالب به محصولی جهانی را پیدا نکرد. در هر حال خوب است که چنین محصولی، هرچند با طرفداران کم وجود دارد.

عینک گوگل

مانند تمامی گجت‌هایی که در ابتدا ایده‌ی جالبی به‌نظر می‌رسیدند اما با شکست مواجه شدند، عینک گوگل هم به‌دلیل مشکلات کوچک زیاد با شکست مواجه شد. مشکلاتی از قبیل تعداد کم اپلیکیشن‌ها، قیمت سرسام‌آور ۱۵۰۰ دلاری یا این موضوع که دوربین نصب‌شده روی سر، برخی کاربران را می‌ترساند؛ همه باعث شد که این محصول هیچ‌گاه در بازار جایگاه پیش‌بینی‌شده‌اش را به‌دست نیاورد.

عینک گوگل گلس

مقاله‌های مرتبط:

شکست عینک گوگل انگیزه‌ی شرکت‌های دیگر را هم برای ساخت عینک هوشمند از بین برد و ممکن است تا مدت زیادی این محصول کنار گذاشته شود.

فایرفون آمازون

این محصول ثابت کرد که هر چیزی آمازون روی آن دست بگذارد، به طلا تبدیل نمی‌شود. در سال ۲۰۱۴، آمازون تصمیم گرفت که شاخه‌ی سخت‌افزاری قدرتمند خود را با معرفی تلفن هوشمند خود گسترش دهد.

فایرفون آمازون

این گوشی، صفحه‌نمایشی سه‌بعدی داشت؛ بزرگ و سنگین بود و تعداد کمی از اپلیکیشن‌ها را نسبت به دیگر گوشی‌‌های اندرویدی اجرا می‌کرد. به جز الکسا، که در ۲۰۱۴ از نسخه‌ی کنونی بسیار ساده‌تر بود؛ ویژگی منحصر به‌فرد فایرفون تکنولوژی فایرفلای بود، که می‌توانست محصولات، عکس‌ها و صدا را تشخیص دهد.

مشتریان آمازون که معمولاً هر لحظه آماده‌ی خرید محصولات جدید هستند، از فایرفون استقبال نکردند و این محصول شکست خورد.

مایکروسافت زون

زنگ خطر شکست زمانی فعال می‌شود که کمپانی‌ها سعی می‌کنند با محصول خود وارد بازار از قبل جاافتاده‌ای بشوند. با توجه به موفقیت بزرگی که اپل از سهام آیپاد کسب کرده بود، مایکروسافت در سال ۲۰۰۶ تصمیم گرفت که با مدیا پلیر مخصوص خود، با نام زون، وارد این بازار شود.

مایکروسافت زون

ناگفته نماند که مایکروسافت، تمام تلاش خود را کرد تا زون نسبت به آیپاد متفاوت باشد. مشکل این بود که برای استفاده از قابلیت انتقال فایل زون به زون، باید کسی را پیدا می‌کردید که او هم زون داشته باشد؛ که کار دشواری محسوب می‌شد.

مایکروسافت سعی کرد که این پروژه را با عرضه‌ی زون HD زنده نگه دارد؛ اما این تلاش بی‌فایده بود.

Kin ONE و Kin TWO

این دو محصول، نتیجه‌ی پروژه‌ی میلیارد دلاری مایکروسافت برای رقابت با آیفون بودند.

kin One & Kin Two

Verizon فروش آن را تنها پس از دو ماه بعد از عرضه در سال ۲۰۱۰ متوقف کرد؛ به این خاطر که تنها ۵۰۰ نسخه از آن فروخته شده بود. پروژه تا مدتی پس از این اتفاق ادامه یافت و مایکروسافت، محصولات فروش‌نرفته‌ی خود را به‌روز‌رسانی کرد؛ اما در انتها با وجود فشار زیاد از طرف گوشی‌های اندروید و اپل، شکست خورد.

Rokr E1

آیفون اولین تلاش اپل برای وارد شدن به بازار تلفن همراه نبود؛ اولین پروژه در سال ۲۰۰۵ با همکاریموتورولا شروع شد و حاصل این همکاری، گوشی Rokr E1 بود که در آن آیتیونز پلیر نصب شده بود.

Rokr E1

این گوشی، حافظه‌ی داخلی کافی نداشت؛ کپی کردن موسیقی روی آن  به‌دلیل نبود Hi-Speed USB بسیار کند انجام می‌شد و راهی هم برای انتقال داده‌ی بی‌سیم وجود نداشت. نکته‌ی دیگری که فروش آن را کم کرد، این بود که در روز عرضه‌ی این محصول، آیپاد نانو هم عرضه شد.

گوشی اسنشال

محصولی که توسط پدر اندروید، اندی رابین، پشتیبانی می‌شد، به‌نظر پروژه‌ای بود که با استقبال و موفقیت زیادی روبرو شود؛ اما درنهایت نتایج کاملاً متفاوت با پیش‌بینی‌ها شدند.

گوشی اسنشال

مشکل این بود که نسخه‌ی اولیه‌ی خریداری‌شده، ویژگی‌های اولیه را نداشت و باید به‌روزرسانی‌های زیادی انجام می‌شد. همچنین کاهش قیمت آن از ۶۹۹ به ۴۹۹ دلار پس از گذشت دو ماه، تنها به این معنا بود که گوشی اسنشال بسیار ضعیف بوده و به این ترتیب، علاقه به آن بیشتر کاهش پیدا کرد.

Juicero

طبق میزان فروش این محصول در سال ۲۰۱۶ با وجود تبلیغات زیادی که برای آن انجام شده بود، طرفدار زیادی نداشته است.

juicero

بعد از گذشت یک سال از عرضه‌ی محصول، قیمت ۶۹۹ دلاری آن به ۳۹۹ دلار کاهش پیدا کرد و هنگامی که معلوم شد گرفتن آبمیوه از بسته‌های مخصوص با دست فرق چندانی با این دستگاه گران قیمت ندارد، انتقادها از آن زیاد شد.

در شهریور ۹۶، فروش تمام دستگاه‌ها و بسته‌های مخصوص آبمیوه متوقف شد و شرکت شروع به بازخرید دستگاه‌های آبمیوه‌گیری از مشتریان کرد.

Hoverboard

هاوربرد جایگزین منطقی Segway محسوب می‌شد و کمپانی‌های متعددی سعی کردند بازار را با اسکوتر‌های دوچرخ ارزان در دست بگیرند. در ابتدا به‌نظر می‌رسید که هاوربرد در جایی که Segwayشکست خورده، به موفقیت رسیده است. هاوربرد کوچکتر، سبک‌تر و ارزان‌تر بود و به‌سرعت راه خود را به شاخه‌ی اصلی بازار باز کرد؛ اما گزارش‌های آتش‌سوزی اوضاع را تغییر داد. برخی موقع حرکت و برخی موقع شارژ شدن آتش می‌گرفتند.

هاوربرد

بعد از این گزارش‌ها، آمازون مورد انتقاد قرار گرفت؛ اما انتهای کار هاوربرد هنگامی بود که اتحادیه امنیت محصولات آمریکا در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد که هاوربرد جدا از گزارش‌های آتش‌سوزی‌های اعلام‌شده، وسیله‌ای ایمن نیست.

Spectacles اسنپ چت

فعالیت در سخت‌افزار بسیار سخت‌تر از نرم‌افزار است؛ نکته‌ای که اسنپ‌چت در این پروژه به آن رسید.

در ابتدا که شرکت برای تبلیغ بیشتر و علاقه‌مند کردن کاربران، این محصول را به‌صورت محدود می‌فروخت، پروژه به‌خوبی جلو می‌رفت؛ اما هنگامی که به‌طور عمده عرضه شد، درخواست آن به‌شدت پایین آمد. به‌حدی که اسنپ چت هم‌اکنون صدها هزار نسخه‌ی فروش‌نرفته را در کتاب‌فروشی‌های دانشکده‌ها به فروش گذاشته است.

عینک اسنپ چت

اما مشکل اصلی کجا بود؟ عدم امکان آپلود مستقیم ویدیو از spectacles، یکی از مشکلات بود؛ همچنین نمی‌توان فیلتر‌های صورت را در آن استفاده کرد؛ ولی از همه مهم‌تر اینکه این پروژه، ایده‌ای نسنجیده از یک شرکت نرم‌افزاری بود که تصور می‌کرد فعالیت در سخت‌افزار برای آن‌ها راحت خواهد بود.

گوگل نکسوس Q

عینک گوگل تنها پروژه‌ی سخت‌افزاری شکست‌خورده‌ی گوگل در سال‌های اخیر نبوده است. ممکن است اسم نکسوس Q را نشنیده باشید؛ این محصول در کنفرانس I/O گوگل سال ۲۰۱۲ معرفی شد و به‌سرعت در کنار تبلت نکسوس ۷ در گوگل‌پلی برای پیش‌خرید در دسترس قرار داده شد. اما در عرض چند روز از سایت برداشته شد و به کسانی که آن را پیش‌خرید کرده بودند، اطلاع داده شد که یک نسخه‌ی آزمایشی رایگان دریافت خواهند کرد.

نکسوس Q

در حالی که گوگل اعلام کرد برای بهبود کیفیت، تاریخ عرضه‌ی این محصول را عقب انداخته است، دلیل اصلی این بود که شرکت با قیمت بسیار بالای محصول، پروژه‌ی خود را خراب کرد. دستگاه ۲۹۹ دلاری دو اسپیکر، که در مجموع ۳۹۹ دلار قیمت داشتند، نیاز داشت و ۴۹ دلار هم برای کابلی که مدیاپلیر گران‌قیمت را به اسپیکرهای گران‌تر متصل می‌کردند.

DIVX

DIVX قبل از وجود نتفلیکس، که سختی اجاره‌ی DVD را کم کرد و بسیار قبل‌تر از شبکه‌های پخش آنلاین، وجود داشت.

DIVX

این محصول تلاش شرکت سیرکت سیتی برای ایجاد سیستم اجاره‌ی دیسک راحت‌تر بود. پنج دلار برای دو روز اجاره‌ی فیلم پرداخت می‌شد، مشکل این بود که برای پخش فیلم به یک پلیر جدا نیاز بود. همچنین اگر قصد داشتید بعد از دو روز فیلم را پخش کنید به اشتراک آنلاین نیاز داشتید، که در سال ۱۹۹۸ مرسوم نبود.

تعجبی ندارد که این محصول، شکست خورد و در سال ۱۹۹۹ شرکت به‌دلیل بازپرداخت ۱۰۰ دلار به هر مشتری ضرر زیادی کرد. در زمانی که رقابت بین VHS و بتامکس یا بلوری و DVD داغ‌تر بود، شکست DIVX متفاوت بود چون راه‌حلی بلندپروازانه برای مدل‌های اجاره‌ای فیلم بود که از آن استقبال نشد. همچنین دیگر شرکت‌ها در حال خروج از تولید این دسته از محصولات بودند.