نقشهی راه محصول نمونهای بصری است که چشمانداز و جهتگیری محصول یا خدمات را در طول زمان مشخص کرده و اهداف کوتاهمدت و بلندمدت کسبوکار را با استفاده از راه حلهای تکنولوژیتعریف میکند. نقشهی راه محصول ابزاری قدرتمند برای کسبوکار است زیرا دید بهتری از آیندهی محصول میدهد و برنامهریزی برای رسیدن به آن را تسهیل میکند. ویژگیهای نسخهی جدید محصول و استراتژی برای تعمیر و نگهداری آن از جمله مواردی هستند که به کمک نقشهی راه محصول شرح داده میشوند. اما چگونه میتوان نقشهی راهی تهیه کرد که برای همهی اعضای تیم قابل فهم بوده و اهداف را به خوبی نشان دهد؟ در ادامهی این مقالهی زومیت به بررسی بیشتر راههایی میپردازیم که به ساخت بهتر نقشهی راه محصول کمک میکنند.
اولین گام برای ساخت نقشهی راه محصول، پیدا کردن مناسبترین ابزار است. نقشهی راه محصول باید ساده، قابل فهم و منظم باشد تا نتیجه خوبی بدهد. بهعنوان مثال با پاورپوینت و فایلهای اکسل میتوان نقشهی راه محصول تهیه کرد اما اگر میخواهید کارتان بدون نقص باشد بهتر است از ابزارهای حرفهای استفاده کنید.
نرمافزارهای نقشهی راه مانند Aha! ،ProductPlan و Roadmunk ابزارهای حرفهای هستند که امکان ساخت نقشههای جذاب برای تیمهای مختلف را فراهم میکنند. با استفاده از این ابزارها همچنین میتوان نقشهی مسیر فردی برای هر یک از اعضای تیم درست کرد و سپس برای رسیدن به یک چشمانداز کامل همهی آنها را با یکدیگر ترکیب کرد. بعد از انتخاب بهترین ابزار میتوان ساخت نقشهی راه را آغاز کرد.
هنگام ساخت نقشهی راه محصول تنها به ویژگیهای منحصربهفرد و تاریخ اضافه شدنشان توجه نکنید بلکه اهداف استراتژیکی کسبوکار را نیز در نظر بگیرید. تعریف اهداف کمک میکند نقشهی راه سازمان یافته و کارآمد شود. تمرکز کردن روی چنین نقشهای برای کسبوکارها راحتتر بوده و دنبال کردن مراحل آن سادهتر است.
اهداف استراتژیک محصول را مانند مشکلات کلیدی، راه حلها و سایر مأموریتهای شرکت مشخص کنید. افزایش مشتری، افزایش فروش محصول، افزایش درگیری یا کاهش نرخ ریزش مشتری نمونههایی از اهداف استراتژیک محصول هستند. بعد از مشخص شدن اهداف اصلی، با حفظ سادگی این موارد را نیز به نقشهی راه محصول اضافه کنید. نقشهی راه را با جزئیات بیش از اندازه شلوغ نکنید هرقدر نقشهی راه محصول سادهتر و واضحتر باشد تأثیر بهتری روی رشد کسبوکار میگذارد.
برای ساختن نقشهی راه محصول نه تنها باید اعضای تیم و سهامداران اصلی شرکت را در نظر گرفت بلکه باید مشتریها را نیز لحاظ کرد. ساختن نقشهای که نیازهای مشتری و بازخورد او را لحاظ کرده باشد برای رشد کسبوکار مهم است.
اگر مشتریها از کیفیت محصول یا خدمات مشتری راضی نباشند ریسک شکست افزایش پیدا میکند. بنابراین با مشتریها صحبت کرده و به بازخوردهایشان گوش دهید. ایدهها و انتظارهایی که دارند را در نظر گرفته و در نقشهی مشتری لحاظ کنید.
مردم دوست دارند بدانند چه ویژگیهایی در آینده به محصول اضافه خواهد شد. بنابراین نقشه را با تمام اعضای تیم، سهامداران و حتی مشتریها به اشتراک بگذارید. اشتراکگذاری نقشهی راه ارتباطات و شفافیت میان اعضای کسبوکار و مشتری را بالا میبرد.
چشمانداز نقشهی راه قابل تغییر بوده و بهتر است با توجه به شخصیت هر فرد تغییر داده شده و سپس با او به اشتراک گذاشته شود. بهعنوان مثال اگر میخواهید نقشهی راه را با مشتری به اشتراک بگذارید بهتر است تاریخ را در آن لحاظ نکنید تا اگر محصول در تاریخ مورد نظر آماده نشد باعث نا امیدی مشتری نشود.
نقشهی راه محصول سندی نیست که یک بار ساخته شده و کنار گذاشته شود. نقشهی راه باید به طور پیوسته و منظم بازبینی شود و در صورت نیاز تغییرات روی آن اعمال شود مخصوصا اگر کسبوکار در صنعت چابک فعالیت داشته باشد. اگر شرکت خود را به تازگی راهاندازی کردهاید لازم است هر ماه نقشهی راه محصول را بازبینی کنید. اما اگر مدت زمان زیادی از ارائهی آن گذشته مرور و بازبینی سه ماهه کافی است. البته این نکته را نیز در نظر بگیرید که آیا بازار ثابت است یا به طور پیوسته تغییر میکند؟ اگر بازاری که در آن فعال هستید دائم تغییر میکند باید بیشتر به فکر تغییر نقشهی راه باشید.
پتاپیکسل در سری جدید ویدئوهای خود با عنوان Creative Hustle، دو عکاس مطرح یعنیاستیون جان ایربی و نیت لوئب را برای تهیهی یک ولاگ خلاقانه از چالش عکاسی ۲۴ساعته از یک سوژه خاص به چالش کشیده است؛ به این صورت که هر یک از این دو عکاس در حین تلاش برای عکسبرداری از سوژهی موردنظر، یک ولاگ از چالشهای پیشروی خود و ماجراهایشان را هم تهیه میکنند. در این چالش، عکاسها، نه تنها در نقش بازیگر و ستاره ولاگ ظاهر میشوند، بلکه کار تهیهکنندگی و کارگردانی را هم انجام میدهند. محتوای این سری ویدئو Creative Hustle در ۱۰ نکته اصلی خلاصه شده است که میتواند برای بلاگرها الهامبخش باشد.
اگر توانایی داستانسرایی خوبی داشته باشید، ولاگ خوبی هم خواهید ساخت. بهطور کلی، ساختار روایی کلاسیک شامل یک مقدمه (مواجههی قهرمان داستان با یک چالش)، بدنهی داستان (قهرمان داستان با مشکلات و شکستهایی در مسیر خود مواجه میشود) و یک پایان (یک نتیجهگیری دراماتیک که در آن قهرمان بر مشکلات فائق آمده و پیروز میشود) است. منطبق کردن ساختار ولاگ خود با این ساختار روایی، یک برنده از شما میسازد.
تلاش برای گرفتن عکسهای خلاقانه میتواند یک چالش تمامعیار باشد. این کار شما را در نقش یک قهرمان قرار میدهد و تمامی مشکلاتی که با آنها مواجه هستید را در خدمت برانگیختن هر چه بیشتر احساسات مخاطبانتان قرار میدهد. نیت لوئب در ولاگ خود بیان میکند که آرزو دارد از پرتوی نورهای شمالی در ساعات ابتدایی طلوع خورشید عکسبرداری کند؛ ولی در ادامه با هوای نامساعد و ابری مواجه میشود. در انتهای ولاگ، هوا صاف میشود و نیت یک پایانبندی دراماتیک و احساسی را برای این عکسبرداری در نظر میگیرد و احساسات مخاطبان خود را نشانه میرود.
هرچه مدت زمان بیشتری فیلم داشته باشید، انتخابهای بیشتری هنگام ویرایش ویدئو خواهید داشت. فیلمبرداری از جزئیات غیرمهم و حتی فیلمهای B-roll (هر فیلمی که بهجز فیلم اصلی ولاگ گرفته میشود، بهعنوان مثال فیلمهایی از اطراف لوکیشن فیلمبرداری یا صحنههایی خاص و مرتبط با موضوع که در تدوین استفاده میشوند) هنگام ویرایش میتوانند تنوع و انتخابهای بیشتری برای ولاگ فراهم کنند. ولی نگران نباشید؛ هر چه در تهیهی ولاگ باتجربهتر میشوید، فیلمهای مختصرتر و مناسبتری میگیرید.
تایملپسها ابزاری هستند که تغییر حالت یا مکان را منتقل میکنند. از تایملپسها، بیهدف و به صورت اتفاقی استفاده نکنید؛ بلکه آنها را با برنامه و استراتژی خاص و برای کمک به جلو بردن داستان ولاگ بهکار بگیرید.
با بهکاربردن ترفندهایی کوچک در ویرایش ویدئوها، میتوانید سطح ولاگ را بهکلی بالا ببرید. ترفندهایی مانند عوض شدن لباسها با دست زدن شبیه به شعبدهبازی، دو بار در یک فریم ظاهر شدن یا انتقال از یک سمت فریم به سمت دیگر و ترفندهای بیشمار دیگر، میتوانند مخاطبان را به وجد بیاورند.
یکی از دوربینهای خوبی که با بهرهمندی از ویژگیهای منحصربهفرد، بلاگرهای زیادی را با شیفته خود کرده است؛ دوربین سونی RX100V است. در واقع، چهار شاخص اساسی برای یک دوربین ولاگ خوب عبارتند از: صفحهنمایش لمسی، خارج شدن سریع از حالت زوم و فرمت 4K و کمحجم برای فیلمها. RX100V، از تمام این ویژگیها برخوردار است و علاوهبر این، حتی در دماهای بسیار پایین مانند زمستانهای نروژ و یخ و برف هم دچار مشکل نمیشود.
هرچند گرفتن فیلم بهصورت سلفی، جایگاه خاص خود را در ولاگ دارد؛ اما تماشای کل ولاگ در این حالت دشوار است. برای تولید یک ولاگ حرفهای، یک سهپایهی سبک و یک سهپایهی GorillaPods (سهپایهی قابل انعطاف) برای جابهجایی راحت و آزادی انتخاب لوکیشن جزء لوازم اصلی مورد نیاز هستند.
کمالگرایی در تولید ولاگ واقعگرایانه نیست، چون شما با سختیهای زیادی روبهرو هستید. بهترین کارتان را انجام دهید تا به کیفیت موردنظر خود برسید و آن را به پست تبدیل کنید. هرچه تعداد پست بیشتری تولید کنید، بهتر است. ولاگرهای حرفهای در هفته چندین ویدئو پست میکنند. پس روی توسعهی جریان کاری خود تمرکز کنید. پیدا کردن مسیر درست، حفظ کردن کیفیت و کمیت در کنار هم کار سادهای نیست.
بهعنوان یک ولاگر باید بدانید که که چه چیز ارزشمندی برای ارائه دارید. آیا ذاتأ فرد بامزهای هستید یا در موضوعاتی بهقدر کافی اطلاعات دارید که میتوانید آنها را با دیگران بهاشتراک بگذارید؟ آیا هدف شما این است که محتوایی ترکیبی از آموزش و سرگرمی ارائه کنید؟ کارهای مختلف را تجربه کنید تا متوجه شوید چه مواردی با شخصیت و تواناییهای شما سازگاری دارند و نتیجه میدهند؛ سپس محتوای ولاگ را براساس آنها پایهگذاری کنید.
شاید سختترین بخش تهیهی ولاگ این است که خود شما، نقش اول ولاگ شخصی را بازی میکنید. این مسئله با تجربهی بیشتر و احساس راحتی بیشتر در مقابل دوربین آسانتر خواهد شد. بههرحال، این به خود شما بستگی دارد که که مناسبترین انرژی را برای برقراری ارتباط درست با مخاطبانتان پیدا کنید و شخصیت واقعیتان را به نمایش بگذارید.
موفقیت نتفلیکس در زمینهی اشتراکگذاری و استریم ویدئو تصادفی نبوده است. این شرکت با استخدام افراد باهوش برای ادارهی بخشهای تحلیل، استراتژی محتوا، تجربهی مشتری و توسعهی خدمات اشتراکگذاری توانسته بینظمی و اختلال را به حداقل برساند.
نتفلیکس بهعنوان یک ارائهکنندهی موفق خدمات رسانهای در زمینهی رسانههای اجتماعی هم به مهارت و تخصص زیادی دست یافته است. در ادامه به پنج ترفند بازاریابی نتفلیکس برای توسعهی برند اشاره شده است، اما قبل از آن بهتر است با بعضی از معیارهای مهم و جایگاه این غول رسانهای در میان FANG) FANG کوتاهشدهی چهار شرکت فناوری باکیفیت در سراسر جهان است:Facebook، Amazon، Netflix و Google)، آشنا شوید. آمار و ارقام مرتبط با موفقیت نتفلیکس را میتوان به این صورت خلاصه کرد:
نتفلیکس قدمهای جنجالی زیادی را در این راه برداشته است. منتقدین، سریالهای اورجینال 13 Reasons Why را به دلیل ماهیت خودکشی و افسردگی سرزنش کردند. در دسامبر سال گذشته نتفلیکس با فیلم آزاردهندهی خود، Big Brother تبلیغات منفی زیادی را علیه خود برانگیخت. فیلمی آزاردهنده که در آن اطلاعات دقیقی در مورد عادتهای تماشای مشتریان به اشتراک گذاشته میشود و درعینحال به تمسخر ۵۳ نفر از بینندگان یک فیلم میپردازد.
البته رسوایی افزایش قیمت این شرکت در سال ۲۰۱۶ را نباید نادیده گرفت. قیمتها درست پس از وعدهی اشتراک مادامالعمر این شرکت به مشتریان افزایش پیدا کردند. نتیجه: پروندههای دادخواهی و تقریبا ۵۰۰٬۰۰۰ انصراف. شاید بزرگترین اقدام جنجالی این شرکت، صدور ممنوعیت علیه افرادی بود که از ابزارهای تغییردهندهی IP برای محتوا از اپلیکیشن استفاده میکردند.
به دنبال این ممنوعیت تعدادی از مشتریان در شبکههای اجتماعی در اعتراض به این قانون اکانت نتفلیکس خود را حذف کردند. مردم از این ابزارها برای دسترسی به محتوای غیرقابل دسترس در منطقهی خود استفاده میکنند؛ اما درحالیکه نتفلیکس محدودیتهای دشواری را برای استفاده از این ابزارها قرار داده است، تقریبا ۷۰ درصد از ابزارهای تغییر IP راهکارهایی را برای دور زدن ممنوعیت نتفلیکس ارائه کردهاند. اما رشد این شرکت و موفقیت آن باوجود تمام این رسواییها شگفتانگیز بوده است:
بنابراین این سؤال مطرح میشود که عملکرد نتفلیکس برای رسیدن به این اهداف تا چه اندازه متفاوت بوده است؟ راز یا ترفند این رشد چیست؟ در کنار معیارهای واضح از جمله ارائهی یک محصول سودمند و محبوب (و حتی اعتیادآور) و سرمایهگذاریهای زیاد در زمینهی تولید محتوای جدید و قراردادهای مجوزدهی، مهارت بازاریابی این شرکت به سطح قابل توجهی رسیده است.
سرمایهگذاری این شرکت در شبکههای اجتماعی بخش بزرگی از استراتژیهای بازاریابی آن را تشکیل میدهد. بر همین اساس، در ادامه پنج درسی که در مورد بازاریابی کانالهای شبکهی اجتماعی میتوان از نتفلیکس گرفت در ادامه ارائه شدهاند:
تعداد رسواییهای نتفلیکس در کنار گوگل و فیسبوک بسیار بیشتر از اغلب شرکتها است. رسواییهای مذکور پیامدهایی مثل پیگرد قانونی، ریزش مشترکین و نارضایتی بین مشتریان را به دنبال داشتند. مدیرعامل نتفلیکس، رید هستینگز که به خاطر ریسکپذیری بالا شهرت زیادی دارد باوجوداین واکنشها انگیزهی خود را از دست نداد.
در کنفرانس مالی ۲۰۱۶ هستینگز، معترضین به قانون منع استفاده از ابزار تغییر IP را اقلیتی کم ولی درعینحال تأثیرگذار دانست. به عقیدهی او بر اساس نتایج سه ماه اول سال این سناریو غیرمنطقی بود. البته، در درجهی اول روش بازاریابی و در درجهی دوم محصول واقعی در اولویت قرار میگیرند. اخیرا، digital Trends یک مقایسهی دقیق بین ارائهکنندگان سرویس استریمینگ انجام داده است در این مقایسه نتفلیکس رتبهی اول را به دست آورده است و از مجموع هفت معیار، در پنج معیار به موفقیت کامل رسیده است. (قیمت، محتوا، کتابخانه، دستگاههای تحت پشتیبانی، سهولت استفاده و کیفیت ویدئو).
این نتیجه جایگاه برتر نتفلیکس در ارزش محتوا را در میان رقبا ثابت میکند. اگرچه دادههای اخیر نشان میدهند ۸۰ درصد از ارزش بینندگان نتفلیکس از فیلمهای مجوزدار و محتوای تلویزیونی سرچشمه میگیرد و مجموعههای موفقی مثل Stranger things، حدود ۲۰ درصد باقیمانده را تشکیل میدهند.
نتفلیکس برندی است که امکان برقراری ارتباط با مخاطب را با استفاده از یک لحن معتبر را فراهم میکند. بااینکه بعضی برندهای مهم سیاستهای محدودهکنندهای را در مورد ارتباط با فالوورها در کانالهای اجتماعی اعمال میکنند، نتفلیکس روش متفاوتی را انتخاب کرده و از یک بیان جذاب استفاده میکند. توییتهای این شرکت، تمایل را در عمل نشان میدهند.
بر اساس توییتهای آنها میتوان نتیجه گرفت حساب رسمی این شرکت، به عنوان دوست مشترکین خود را معرفی کرده است، این سیاست درست در نقطهی مقابل برندهایی قرار میگیرد که قصد فروش کالایی را به شما دارند. مخاطبین متعصب، نتفلیکس را به عنوان یک سازمان غیرقابل دسترسی و خشک نمیبینند.
در مورد Netflix socks چیزی شنیدید؟ این پروژه زمانی ایجاد شده که بر اساس دادههای بهدستآمده بسیاری از کاربرها در طول تماشای برنامهها یا فیلمهای نتفلیکس به خواب میرفتند. نتفلیکس در آن زمان با سازمانی به نام Deeplocal کار میکرد تا بتواند جایگاه خود به عنوان نوآور صنعتی را تثبیت کند و با بینندگان برای کنترل برنامهریزی شرکت ارتباط برقرار میکرد: در نهایت این شرکت برای کشف خواب کاربرها به توسعهی جورابهای هوشمند مجهز به شتابسنج پرداخت.
درصورتیکه بیننده به خواب برود، این جوراب سیگنالی را برای توقف نمایش به تلویزیون ارسال میکند و بهاینترتیب کاربر قسمتهای سریال را از دست نمیدهد. این پروژه در سال ۲۰۱۶ به خاطر کاربرد خلاقانهی فناوری، موفق به دریافت جایزهی Shorty شد. طرحی هم در مورد سایتهای خبری عمده نوشته شد و به شهرت رسید (تولید میانگین ۱۱۷۵ توییت در روز از ۲۰٬۰۰۰ حساب کاربری) و نتیجهی آن ۳۰۰ میلیون بازخورد اجتماعی بود.
به این صورت نتفلیکس توانایی و نوآوری خود را نشان داد و نقش خود در شنیدن صدای مخاطب را با شنیدن شکایتهای مشتریانی که در طول نمایشهای تلویزیونی به خواب رفته بودند، ثابت کرد.
بازاریابی و شبکههای اجتماعی مثل بازی اعداد به نظر میرسد و برندهای موفق باید برای تعامل منظم با مخاطب مطالبی را بهصورت مرتب پست کنند. اما در سال ۲۰۱۸، هدف فراتر از موفقیت در زمینهی پلتفرمها رفت. یکی از نکات کلیدی دیگر موفقیت نتفلیکس، تمرکز بر کیفیت بهجای کمیت است. کیفیت میتواند سبک تمیز و هوشمندانهی پستها و روش پاسخگویی و ارتباط مخاطب و کیفیت توییتها را در بربگیرد. نتفلیکس تنها برای رسیدن به هدف توییت نمیکند. این شرکت با درک مخاطب خود در پست کردن توییتها و مطالب خلاقیت زیادی دارد.
یکی از استراتژیهای دیگر نتفلیکس برای موفقیت رسانهی اجتماعی، اشتراکگذاری محتوا است. نتفلیکس در کنار تولید محتوای جذاب که به اشتراکگذاری اجتماعی وابسته است، با افزایش سهولت دسترسی و اشتراکگذاری، افراد مختلف را تشویق به اشتراکگذاری محتوا با دوستانشان میکند.
دنیس ویلیامز در Entrepreneur در این مورد مینویسد: چگونه یک شرکت به خاطر ارائهی محتوای مرتبط با رسانهی اجتماعی شناخته میشود و خود را نقل محافل میکند. بر اساس این مقاله نتفلیکس یک صفحهی ورود پر از گیفهای جذاب با عنوان Give your fiends that extra push را برای تشویق اشتراکگذاری ساخته است. از طرفی حساب توییتر این شرکت هم مرتبط و سرگرمکننده است و مردم از آن لذت میبرند.
ازآنجاکه اینستاگرام و فیسبوک پلتفرمهای دیداری و بصری هستند نتفلیکس از روشهای متفاوتی برای آنها استفاده میکند. محتوای اینستاگرام و فیسبوک نتفلیکس شامل مصاحبهها، سلفی بازیگران در طول فیلمبرداری یا پشت صحنه و تصاویری اورجینال از نمایشهای مختلف همه به نوعی تبلیغ هستند.
نکتهی اصلی اینجا است که نتفلیکس مدیریت خوبی دارد و موفقیت خود را اتفاقی به دست نیاورده است. این شرکت استراتژی بازاریابی یکپارچه و باثبات دارد و ارتباط با هواداران خود را در اولویت قرار میدهد. استارتاپها و کسبوکارها با این روشها میتوانند به جذب مخاطب در شبکههای اجتماعی بپردازند. هدف این استراتژی میلنیالها و در واقع تمام گروههای آماری مثل برندها است.
روز پنجشنبه سیلیکونولیِ شبکههای اجتماعی یعنی شرکت فیسبوک اعلام کرد آنتونیو لوسیو را بهعنوان رئیس جدید بازاریابی استخدام کرده است. لوسیو مدیریت بازاریابی شرکتهایی مانند HP را در رزومهی خود دارد و پیش از این در همین سمت برای شرکتهای مانند Visa و Pepsi کار کرده است. گری بریگز رئیس بازاریابی پیشین فیسبوک در ژانویهی سال ۲۰۱۸ استعفا داد و کریس کاکس، مدیر محصول فیسبوک در پستی پیوستن لوسیو را به خانوادهی فیسبوک خوش آمد گفت. کاکس نوشته است: «داستان فیسبوک در نقطهی حساسی قرار دارد ما تا به حال با چالشی بزرگتر از این موضوع روبهرو نشدهایم و هیچ موقع مانند اکنون این شانس را نداشتهایم که با توسعهی محصولاتمان روی دنیا، خانوادهها دوستان، جامعه و دموکراسی تأثیر مثبتی بگذاریم.»
فیسبوک سال سختی را پشت سر میگذارد و اعتبار آن به دلیل پروپاگاندای روسیه در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دادن اطلاعات شخصی کاربران به کمبریج آنالیتیکا، گسترش نظریههای توطئهآمیز و اطلاعات نادرست در مورد خدمات زیر سوال رفته است. بعد از این اتفاقات فیسبوک با برگزاری کمپینهای تبلیغاتی مانند «اخبار نامعتبر دوست شما نیست» سعی کرده است شرایط را بهبود دهد و یکی از چالشهای لوسیو نیز این است که تصویر خراب شده از فیسبوک را برای عموم مردم بازسازی کند.
شریل سندبرگ، مدیر ارشد عملیاتی فیسبوک در پست خود در مورد استخدام لوسیو نوشته است: «آنتونیو تجربهی زیادی در مدیریت بازاریابی برندهای معروفی مانند HP و Visa دارد و به خاطر استعداد و تعهدی که به کارش دارد شناخته شده است. او اکنون به ما کمک میکند تا داستان فیسبوک را با جهان به اشتراک بگذاریم. مردم هر روز از اپلیکیشن و سایت ما برای ارتباط با دوستان، خانواده و ایجاد تفاوت در جامعهی خود استفاده میکنند و به شدت هیجانزده هستم ببینم آنتونیو چگونه مأموریت ما را عملی خواهد کرد.»